توضیحات
نگاه به پریماه رو به اینه، دست روی پلکهایم کشیدم، درشت بودن چشم مامان طوبی کجا و پریماه کجا حتی رنگ چشمش که دل مناف عزیزیان را برده بود قابل قیاس با رنگ چشم ما نبود لبخند زدم و امیدوار شدم حداقل خورشید، من و گلبهار رنگ و شکل بودیم. اسم گلبهار روی لبم تکرار شد و چرخیدم دور خودم هر وقت کنار خورشید میایستادم از او یک سر و گردن هم کوتاه بودم حتم دارم قد مامان طوبی هم آن روزها اندازه من بود دوباره دست روی صورتم کشیدم و از مقایسه خودم با مامان طوبی لبخندی عمیق زدم. نمیدانم چرا دوست…